
عقاید زابلیان در شاهنامه دو جنبه دارد، نخست قبل از ظهور سیمرغ و دیگر بعد از آن. شاید پدیده سیمرغ فقط در ادوار بعد زائیدهٔ اذهان ملل دربارهٔ زابلیان بوده و ممکن است زابلیان موضوغ سیمرغ را اصلا در عقایدشان راه نداده باشند. پس باید مسئله سیمرغ را یک مسئلهٔ جدا از فرهنگ و عقاید زابلیان بحساب آوریم که در ادوار بعدی شکل گرفته است. به سکو گذاشتن مردگان که محققان و مورخان معاصر آن را به ایرانیانکهن و کیش زرتشت نسبت میدهند در حقیقت آیین قبایل مهاجر بوده که شامل قبایل زابلی هم نیز میشود. از وقایع تولّد زال که بخاطر نامتجانس بودنش با سایر کودکان زابلی، که او را به سکو نهادند تا طعمه پرندگان گردد میتوان به آداب و رسوم موهوم زابلیان پی برد. بدون شک این فرهنگ از دوران ما قبل در میان زابلیان رواج داشته و این برای نخستینبار نبوده است. به وجود پرندهای خیالی موسوم به سیمرغ که وجود خارجی نداشته نیز نباید استناد کرد. اگر اقوام و قبایل صحراگردی که وارد فلات ایران شدند هنوز آن رشد و تکامل را نیافته باشند که با درگذشتگان خویش چگونه رفتار کنند، و راه چاره را در برجا گذاشتن جسد نیاکان بر زمین یا صخره یافته باشند تا طعمهٔ کرکسها و لاشخورها شوند، ماهیت آیین و ادیان طبیعی این گروه از تمدن بشری آشکارتر میگردد. جایگاه سیمرغ شاهنامه سکوی قرار دادن نوزاد را مکانی در کوه البرز نام میبرد و میگوید زال را در آن جا قرار دادند تا خوراک پرندگان شود. ولی محلی که در دنیای قدیم شرایط فوق را واجد بوده و همچنین محل تلاقی ادیان بشمار میرفت کوه بیستون و پیرامون آن است. در این ناحیه آثار باستانی و اماکن مقدس و کهن بیشمار است مانند طاق بستان در کرمانشاه، معبد آناهیتا در کنگاور، گوردخمههای صحنه، مجسمه هرکول و محوطهٔ باستانی بیستون با سنگ نبشته بیستون در دامنهٔ آن کوه. کتسیاس مطلبی راجع به کوه بیستون نقل مینماید که قابل تأمل است او میگوید «صخرهٔ بغستان» مکان خدایان، یا وقف خدایان شده بود. این گزارش این ذهنیت را بوجود میآورد که ناحیهٔ مزبور از دوران بسیار کهن شاید از اواسط هزارهٔ سوم پیش از میلاد در میان همهٔ ملل دور و نزدیک مقدس و اینجا محل تلاقی و چهار راه ادیان و فرهنگها بوده و هر قوم معتبری از آیین خویش اثری در اینجا بجا گذاشته است. ساسانیان طاقبستان را نشانه گذاشتهاند، یونانیان تندیس هرکول را بیادگار گذاشتهاند و هخامنشیان کتیبهٔ بیستون و قوم دیگری معبد آناهیتا و شاید قوم ماد یا عیلام گوردخمهها را از خود بجا گذاشته باشند. کهنتر از همهٔ اینها نقش بر جستهٔ آنوبانینی در سرپل ذهاب یادگار اقوام لولو، حوری یا کوتیان میباشد. مجموعهٔ یاد شده فقط بخشی از آثار و ابنیهٔ کهن در استان کرمانشاه است و چنین مینماید که در دنیای قدیم اینجا از قداست ویژهای برخودار بوده و چهار قوم عمدهٔ عیلام، ماد، ماننا و پارسوآ در اینجا مرز مشترکی با یکدیگر داشتهاند. در میان مرز جغرافیایی بین استان همدان، استان کردستان و ، استان کرمانشاه منطقهای بنام چار دولی وجود دارد که محتملا این واژه یادگار آن زمانها میباشد، یک وجه و مفهوم این واژه «چهار دولت» است که شاید منظور از آن همان چهار کشور عیلام، ماد، ماننا و پارسوآ باشد. قبایل بیشماری نیز مانند لکی، کولیایی، بختیاری، لری، کُردی، آذری و غیره در این محوطه ساکنند. اینجا به نظر میرسد همان مکان معروف سیمرغ باشد.
مقاله های مفید کاروان دل را بخوانید
keywords : کاروان دل،دانش های کاروان دل،مطالب مفید کاروان دل